بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

باراد مامان

2 سال و چهار ماهگی

باراد گلم پسر عزیزم،خیلی عوض شدی  حالا دیگه کم کم داری حرف زدن یاد میگیری در واقع خیلی داری خوب پیش میری تو که تا 15 روز پیش فقط کلمه های در هم و برهم میگفتی حالا چند تا شعر  بلدی بخونی مثل: تولد، تولد، تولدت مبارک .... بوق بوق بوق ماشینم روی چرخام میشینم تاب تاب عباسی و آخر همه شعرهایی که همیشه برات میخوندم رو تکرار میکنی مثل گل گلدون من حالا دیگه خیلی پسر آقایی شدی بعضی از بچه های فامیل و مهد رو خیلی دوست داری و گاهی اوقات که داری کتاب میخونی یا با اسباب بازیهات بازی میکنی دائم اسمشون رو تکرار میکنی مثل ترنم، صدرا، آرمان، مایا، رادین و... تو بچه های مهد عاشق آرمان هستی اونم خیلی تو رو دوست داره.بعضی وقتا که...
31 مرداد 1394
1